Neue Seite 3

 

cinema-ye-azad

سينمای آزاد

. Postfach 100525 D-66005 Saarbrücken   .Tel: 0049 681 39224 . cinema-ye-azad@T-online.de

آرشيو               کارنامه              عکسها               خبرها                تماس با ما

سرآغاز


* چگونه پیشگو شدم؟



یا ماجرای خرسی که چهره احمدی نژاد را بزک می کند!



مقاله کوتاهی که من در جریان برگذاری فستیوال فیلم برلین نوشتم این عنوان را داشت،خرس طلایی برلین به دولت امنیتی/ طالبانی احمدی نژاد چشمک میزند.



بعد از اعلام جوایز معلوم شد که نظر من درست بوده ویکی از خرس ها هم با فیلم افساید جعفر پناهی ،به جمهوری اسلامی سپرده می شود . این پیش بینی با چه معیاری شکل گرفت؟ چون دو فیلم از سینمای جمهوری اسلامی در بخش مسابقه جشنواره بود. که قاعدتا باید هردوی این فیلمها از ارزشهای بسیاری برخوردار باشند که خودشان را تا این حد بالا بکشند. من بی آنکه این فیلم ها یا فیلم های دیگر فستیوال را دیده باشم تا لااقل معیاری دستم باشد با قاطعیت اعلام کردم که امسال خرس برلین خودش را آماده می کندکه در آغوش پر مهر سینمای جمهوری اسلامی بیارامد. ایا من پیشگو شده ام؟



قبل از اینکه این مسایل را بشکافم باید بگویم سینمای جمهوری اسلامی *در اکثر جشنواره های خارجی سهمیه دارد این ارتباط در مورد جشنواره کن اینقدر علنی شده که فکر نکنم دیگر انسان مستقلی از اهل سینما را پیدا کنید که این واقعیت را درک نکرده باشد . اما فستیوال برلین هر چند یکی ازجایگاه های سینمای جمهوری اسلامی است چنین سوء پیشینه ای برایش شناخته نشده بود. ماه گذشته که مدیر فستیوال برلین در تهران بود اذعان کرد که مدیر قبلی کم لطفی کرده (یعنی اهل زد وبند نبوده) واز وقتی او به این سمت رسیده سعی می کند قصور گذشته را جبران کند وامسال می بینیم که 6 فیلم از ج.ا رادر بخشهای جشنواره چپانده اند. انگار وسایل خوش گذرانی آقای مدیر را خیلی خوب فراهم کرده اند که حتی فیلم بد رفیع پیتز( زمستان است )را هم در مسابقه جا داده اند ،فیلمی که با اعتراف خبرگزاری ها ی رژيم اکثرتماشاگران نتوانستند تا پایان تحملش کنند وقبل از اتمام فیلم سالن را ترک کردند.



-1 چطور فیلمهایی در حدفیلم زمستان است را کمیته انتخاب می آورد داخل مسابقه؟



من اصلا شک دارم که کمیته انتخابی به شکل واقعی برای اکثر فستیوال ها وجود داشته باشد. در مورد کن که حتم دارم خود آقای ژیل ژاکوب( مدیر کن )می بُرد ومی دوزد. اما مردم وحتی داوران وقتی فیلمهایی که به جشنواره رسیده را ندیده اند از کجا بدانند که واقعا سطح سینما در دنیا انقدر پایين آمده که مثلا فیلم رفیع پیتز به فستیوال وارد می شود ویا فيلم پناهی ارزش های سینمایی اش از یکی دو هزار فیلمی که در مراحل اولیه مردود شده اند بالاتر بوده است؟ (آقای شاهرخ گلستان در نقد بی بی سی پذیرش با اینکه در جلسه خصوصی ای که پناهی برایش ترتیب می دهد فیلم را می بیند بدون رودربایستی می گوید این فیلم از دو کار قبلی پناهی کم ارزشتر است) اما وقتی آقای دیتل کاسلیک (مدیرفستیوال برلین) در تهران قول می دهد که حتما آقا خرسه در آغوش ج. اسلامی جای میگیرد خوب یعنی رای داوران هم کشک است چه برسد به نظر کمیته انتخاب / در این شرایط که جمهوری اسلامی به شدت زیر منگه گذاشته شده و در همه جای دنیا احمدی نژاد را یک فاشیست می دانند وخانم مرکل رئیس دولت جدید آلمان واضح وصریح او را با هیتلر در یک کفه ترازو می سنجد، هر کس که یک دفعه بفهمد که ای دل غافل رئیس فستیوال برلین راهی دارالخلافه شده و با رؤسا و مقامات فرهنگی دولت احمدی نژاد به مذاکره نشسته است، بلافاصله ذهنش متوجه نوعی ساخت وپاخت می شود-من مانده ام متحیر ،این روشنفکران آلمانی از یک طرف از صبح تا شب فریاد میزنند که در ایران فاشیست های طالبانی حاکم شده اند واز جهت دیگر پای سفره خونین همان فاشیست ها می نشینند؟ خبر شادی آفرین حضور مدیر فستیوال برلین در تهران راخبرگزاری مهر پخش کرد. همچنین اضافه نمود که ما تا حالا در باره جشنواره برلین کوتاهی کرده بودیم ( راست می گوید نتوانسته بودند خرس برلین را بدام بیندازند) اماامسال کار را منظم کرده اند، هاشمیان نامی ،که واسطه فیلم های جمهوری اسلامی است وبا مقامات فستیوال دمخور بوده، کارها را راست وریست کرده است، یک گله((galleاز مقامات فرهنگی ج.ا وبنیاد فارابی هم در فضای فستیوال ولو بودند.دیروز سندی را دوستانم وهمراهانم از ایران برای من فرستاده اند که جای شک وتردیدی باقی نمی گذارد که جایزه امسال تصمیمش در تهران گرفته شده است . مجله دنیای تصویر شماره 151، آذر 84 گفتکویی دارد با دیتر کاسلیک با عکس وتفسیر ، اول به تیتر این مصاحبه که قبل از برگذاری جشنواره برلین ،قبل از اعلام برنامه جشنواره وآن هنگام که دبیر فستیوال برلین در تهران بود تنظیم شده است توجه کنید ( من اصل سند را دارم) جای خالی خرس طلایی درسینمای ایران.



-2چرا جای خالی خرس طلایی در سینمای ایران عنوان مطلب دنیای تصویر است؟



در مقدمه میخوانیم:



مصاحبه با دیتر کاسلیک مدیر جشنواره بین المللی فیلم برلین در حالی اتفاق افتاد که او به دنبال فیلمی در ایران می گشت که با شرکت دادن آن در جشنواره (خوب توجه کنید)خرس طلایی جشنواره اش را به سینمای ایران( البته منظورش سینمای جمهوری اسلامی است) هدیه کند. بعد اضافه می کند:



... به گفته خودش(یعنی آقای دیتر کاسلیک) وقتی در موزه سینما تمام جوایز بین المللی را دیده بود .جای خالی خرس طلایی را میان همه جوایز مشاهده کرد (باز هم دقت کنید) دلیل سفرش را به ایران پیش از قبل توجیه آمیز تر دید واز آن روی تصمیم خود را جدی تر کرد... / من فکر کنم تا حالاهیچ مدیر فستیوالی با این وقاحت زدو بندش را اعلام نکرده بود، حالا اگر می گفت مثلا امیدواریم شما بتوانید موفقیت هایی در برلین کسب کنید خوب آنوقت لا اقل ظاهر قضیه را حفظ کرده بودنداما الان با وقاحت قول صد در صد می دهد که خرس برلین را برای جمهوری اسلامی رزرو کرده اند کسی هم نمی پرسد مگر فستیوال کمیته انتخاب ندارد، مگر هیات داوران ندارد چطور مدیری به این قاطعیت می تواندسرنوشت جایزه ( حتی قبل از اینکه خودش فیلمهای رسیده به فستیوال را دیده باشد)را تعیين کند؟ البته آنوقت که من اعلام کردم که برای خرس بیچاره خط ونشان کشیده اند ،این گفتگو بدستم نرسیده بود وگرنه به نامه اعتراضی ای که امسال برای فستیوال فرستادم الصاقش می کردم . البته بدون این سند هم می شد باکمی تامل اصل قضیه را دریافت ، من ده سال است بدون فاصله این مسایل را بررسی می کنم وصدها سند فراهم وانتشار داده ام به هنگام جشنواره کن وجایزه نخل طلا به عباس کیارستمی هم دست تنها بودم ویک تنه باید بار اتهام ضدیت با هنرمندان را به دوش می کشیدم که ماجرایش مفصل است واینجا اگر دوباره مطرحش کنیم از قصد خودمان دور می افتیم .حالا که این سند غیر قابل تردید را در اختیار داریم ببنیم چه میکنیم؟ آیا می توانیم کاررا جلو ببریم و علیه این حقه بازی اقدام عاجل بکنیم به همه ادارات، آلمانی رونوشت این سند را بفرستیم به همه شرکت های پخش فیلم واحزاب سیاسی ومطبوعات ورادیو تلویزیون ها تماس بگیریم وحتی داوران فستیوال را اگر خود در زد وبند سهیم نیستند و رنگشان کرده اند را مطلع کنیم به هر حال این سرنخی راکه بدست آورده ایم نباید بی نتیجه رهایش کنیم. / دوم خردادی های حکومتی وهمینطور مدافعانشان در خارج از کشور ومدیران فستیوال ها که دایم دولت اصلاحات را به رخمان می کشیدند وادعا داشتند این نوع فیلمهای انتقادی/ اجتماعی را از برکت حضور خاتمی می شود ساخت حالا چه می گویند؟ پس چطور نمایش فیلم های انتقادی/ اجتماعی پناهی در دوران خاتمی ممنوع بود اما درزمان احمدی نژاد مجاز می شود؟حتی قبل از نمایش در برلین در شبه فستیوال فجر که مدیر فستیوال برلین هم در آن افتخارحصور داشته به نمایش در می آید.دلم برای سایت های حامی شبه اصلاح طلبان می سوزد که در چه مخمصمه ای گرفتار آمده اند از یک طرف سیاست فرهنگیشان ایجاب می کند که آرایشگر چهره هنری رژیم باشد واز جهت دیگرمی بینند که تمام برنامه های فرهنگی/ هنری رژيم در دوران خاتمی دارد با ابعاد وسیع تری دنبال می شود ، نتیجه آن که فاشیست هابهتر از اصلاح طلبا نند!! بله این تفاوت ها را در اینجا بیشتر گروه های سیاسی ودلالهای سیاسی/فرهنگی متمایل به دارودسته خاتمی جا انداختند ولی ما همان موقع هم گفتیم که هر تغییری در حکومت ، هر برنامه فرهنگی/ هنری/ سینمایی که بهر شکل تنظیم و برگذار شود مربوط به خواست سیستم ولایت فقیه است، که ممکن است با در نظر گرفتن شرایط یک روز طناب استبداد راکمی شل کند یک روز دیگر سفت تر وربطی به نوکران گوش به فرمان دستگاه ولایت یعنی شبه رئیس جمهور ها ندارد.اگر ادعا های اینان که این تغییرات حسابگرانه رژیم را نشان باز شدن دریچه ها به برکت حضور خاتمی می دانستد، شکل واقعیت داشت که الان و در دوران دولت فاشیستی /امنیتی ، با این فیلمی آقای پناهی ساخته بایدخودش متواری می شد و فیلمش توقیف، اما می بینیم نه تنها این اتفاق نمی افتد بلکه فیلم پناهی که در دوران انقلاب خاتمی توقیف بوده در دوران طالبانی آزاد می شودویک تیم ار سفارت احمدی نژادهم برای دست وتشویق فیلم ضد حکومتی! افسایدکه باسردی میهمانان مراسم اختتام فستیوال مواجه شد گوش تا گوش صندلی های سالن نمایش را اشغال کرده اند. اتفاقا آقای جعفر پناهی خودش با روزنامه شرق مصاحبه ای دارد ( روزنامه شرق شماره682 ،84/11/4)وقتی به این قسمت می رسد که وزیر ارشاد جدید گفته است نظارت باید از فیلمنامه تااکران صورت بگیرد آقای پناهی گستاخانه به وزیری که به گفته دوم خردادی ها از گروه قاتلین همراه با جنتی / احمدی نژاد است، نهیب می زند ( آفرین به این شجاعت) اما خوشبختانه نه فقط عارضه ای متوجه اش نمی شود بلکه آقای وزير دستور می دهند بهترین امکانات را برای نمایش فیلم ضد تفکر باند به اصطلاح مرتجع خودش فراهم کنند( چی شد؟) واز کیسه بیت المال سبیل آقای مدیر فستیوال برلین را هم خوب چرب ونرم می کنند، دیگر اینکه مگر آقای پناهی نمی دانند این نوع نظارت، جزء برنامه 26 ساله ج.ا اسلامی بوده است منتهی شکل اعمالش دایم فرق می کند اگر به کارگردانی مطمئن باشند اورا آزاد می گذارند چون میداند خود سازنده، خودش را با نظارت تطبیق داده است واصلا خود مامور کنترل خود شده است، همانطور که عباس کیارستمی می گفت باید تا زیر خط سانسور حرکت کرد. اما اگر به کارگردانی بی اعتماد باشند مو را از ماست می کشند، اما وقتی خبرنگار می بیند آفا خیلی تند می رودبه پناهی می گوید: ولی آقای پناهی فیلم شما در زمان همین آقای صفار هرندی( وزیر ارشاد کابینه نظامی احمدی نژاد) اجازه نمایش گرفت! خوب پناهی که جوابی ندارد کمی خودش را جمع و جور می کند برای اینکه راهش در زمان حکومت طالبان باز بمانندچند تا ناسزا هم نثار دولت اصلاحات! می کند، البته یادش رفته که خودش ودوستانش چه حمایتی از خاتمی دجال کردند وچه دستمال ابریشمی برای خامنه ای جلاد گرداندند به ناچار تکه ای از نامه جمع آنان را در ارتباط با خیمه شب بازی دوم خرداد عینا نقل می کنم:



در شرايطی که شبيخون فرهنگ غرب وغرب زدگان اين پرچم بر افراشته راآماج حملات سهمگین خود قرار داده است ودر حالی که رهبرفرزانه ومعظم انقلاب اسلامی ايران؛مقابله با اين شبيخون فرهنگی رادر صدر حرکت های عاجل وضروری انقلاب اسلامی دانسته اند انتخاب شايسته ترين فرد برای جايگاه رياست جمهوری که بتواند در اين برهه حساس؛ درخشش فرهنگ تابناک اسلامی را از ميان طوفان به سلامت وبر افراشته عبور دهد اهميت والايی دارد...(جدا شده از اطلاعیه سینماگران جمهوری اسلامی برا ی تائیدخاتمی)



خوب کسی نیست از این آقای کارگردان معترض بپرسد مگر شما همراه با دیگر فیلمسازان سینمای گلخانه ای (رخشان بنی اعتماد، ابوالفضل جلیلی، تهمینه میلانی... )امضاء کنندگان این نامه نیستید، پس حالا چی می گوئید؟ آقای کارگردان معترص با شما هستم اگر حتی یک نفر هم فریب شما را خورده باشدایا احساس خجالت نمی کنید و در انجام اینهمه جنایت که رژِیم در دوران خاتمی مرتکب شد خودتان را مقصر نمی دانید؟حالا که دولت طالبانی فیلمتان را اجازه پخش می دهد، به دولت قبلی که قرار بود پرچم تابناک اسلام را برایتان از میان طوفان عبور دهد ناسزا می گوئید؟ ایا اگر یک ذره برای حرفتان ارزش واعتبار قایل بودید حتی به ادعاهایتان در آن اطلاعیه هم پایبند بودید دیگر با فاشیست ها به قول دوم خردادیهایتان بیعت نمی کردید وفیلمتان را به فجر نمی دادید و از اداره سانسور وزارتخانه همین وزیر طالبانی اجازه خروج از کشور وحضور در جشنواره برلین را گدایی نمی کردید.



-3نخل طلای کن وخرس نقره ای برلین



دلایل و شکل وشیوه اهدا، این دوجایزه قرابت های انکار ناپذیری داشت که به چندتای آن اشاره می کنم. اول اینکه به هنگام اهداء جایزه کن وبعد از جنایت ج.ا در کافه میکونوس رژیم در مخمصه افتاده بود، الان هم ماجرای اتم ج.ا را به بن بست رسانده وحرفهای رژيم که در دهان احمدی نژاد کاشته شده خشم دنیا را بر انگیخته است/ در ماجرای جایزه کن پیر ریسیان کارچاق کن فرانسوی فیلم ومحمد حقیقت دلال ایرانی مقیم پاریس ، واسطه ی ساخت وپاخت بودند و آقای ولایتی وزیر امور خارجه وقت که در قتل های خارج از کشور دست داشت به اعتراف خود کیارستمی فیلم را به موقع به کن رسانید ودر این دوره جشنواره برلین خود آقای مدیر فستیوال شرایط را آماده کرد و وزیرارشاد عامل قتل های داخل تسهیلات لازم را فراهم کرد و هاشمیان نامی وظایف محمد حقیقت را بعهده گرفت، منتهی در آن هنگام آقای ریسيان گفت که چون سطح فیلمها پایبن است شانس برنده شدن طعم گیلاس بالاست ،یعنی تلویحا خط داد اما امسال مدیر برلین پرده پوشی نکرد وبا صراحت اعلام کرد که بدون تردید خرس فستیوال را به ج .ا ،اهداء می کنیم/ اما یک اتفاق دیگر هم رخ داد ، هر دوی این فیلم ها جايزه مشترک به چنگ آوردند، دلیلش مشخص است. مدیران نمی توانند، فيلمی که اکثر داوران به آن نظر موافق دارند (بهر حال کارگردان و تهیه کننده هم در جشنواره هستند وحواسشان جمع است) را بکل حذف کنند چاره کار چنین دیده اند که يک شریک برای کاندید اصلی بتراشند. آن سال در کن کنار فیلمساز فیلم ژاپونی یک شریک سیاسی نشاندند امسال هم جعفر پناهی را شریک فیلم هلندی/سوئدی کردند. البته اینرا هم بگویم که آقای مدیر در تهران قول خرس طلایی را داده بودند،اما همیشه همه حساب کتاب ها درست در نمی آید ، خرس طلایی از دام گریخت و یک لنگ !( lenge ) خرس نقره ای نصیب سینمای جمهوری اسلامی شد. البته اعتراض ایرانیان در این دوره جشنواره در جابجایی جایزه ها بی تاثیر نبوده است. امسال در برلین هم کلوب فیلمسازان ایران واروپا((cief با پیگیری قضیه نگذاشت آب خوش از گلوی فستیوال چی ها پائین برود ، حرفهای اینها در مطبوعات وکانال های تلویزیونی پخش شد. حتی جعفر پناهی که همیشه به ایرانیان خارج از کشور تکیه می کرد مجبور شد اعتراف کند که ایرانیان مخالف علیه سینمای جمهوری اسلامی موضع گرفته اند. این عکس العملهای مهم اگر ادامه پیدا کند برای سینمای جمهوری اسلامی در دوران احمدی نژاد مانع جدی ایجاد خواهد کرد.



-4اروپا و جمهوری اسلامی .فستیوال ها وکسب آبرو برای احمدی نژادی که خودشان بی آبرویش کرده اند .



اول اینکه قصداروپائیها تا حد ممکن از سر گذراندن این بحران است، برایشان هم فرق نمی کند که احمدی نژاد پادوی ولایت باشد یا خاتمی یا رفسنجانی ،هنوز هم در ارتباطشان تجدید نظر نکرده اند وهمچنان دارندبا کمک آخوندها مردم ایران را می چاپند به خصوص کنسرن های آلمانی در سطح بالایی بازارهای جمهوری اسلامی را در اختیار دارند، اما در مورد موقعیت کنونی دولت آلمان باید بدانیم که اکثر موسسات فرهنگی وهنری در آلمان در اختیار سبزها ، وحزب SPDاست (مثل خانه فرهنگهای جهان، بنیاد هنریش بل وفستیوال برلین...) سیاست، این حزب کنار رفته وهمراهش گرونه ها در دولت شرودر در باره جمهوری اسلامی با خانم مرکل وحزبCDU در تضاد است، ، بنا براین نباید تعجب کرد که چرا آقای دیتر کاسلیک که عضو بنیاد هنریش بل هم هست، در صدد است تا برای احمدی نژاد طالبانی هم خلاف روش خانم مرکل آبرو بخرد.



-5مدیران فستیوال ها با داوران چطور به تفاهم می رسند مگر می شود همه داوران را خرید یا در زد وبند ها شریک کرد ؟



من به هنگام جشنواره کن هم گفتم این امکان وجود ندارد که بشود همه داوران را خرید روش کلی مدیران در مورد فیلمهای ج.ا اسلامی این بوده است که جو سازی می کنند در فستیوال کن بدروغ شایع کردند که فیلم طعم گیلاس توقیف است وداوران تصور می کردند که در 50 سالگی کن، از آزادی بیان وبرعلیه سانسوردفاع می کنند، ازطرح نمونه های دیگر می گذریم ومی رسیم به جشنواره برلین در این جشنواره این طور شایع کرده بودند که اگر این فیلم جايزه بگیرد مانع حضور دختران در میدان های ورزشی از بین خواهد رفت؛ همین طور فیلم افساید برای عموم اکران خواهدشد من می دانستم که محتوای فیلم بهانه ای خواهدبود برای مدیر جشنواره تا راه صعود افساید را بگشاید ، بهمین دلیل من بین دو فیلم جمهوری اسلامی در مسابقه حتم داشتم که افساید خرس بیچاره را اسیر می کند./ البته هیچ بعید نیست همین دوران احمدی نژاد درهای استودیوم ها را بروی دختران بگشایند اما این اتفاق هیچ ربطی به فیلم پناهی ندارد. مگر رژيم جمهوری اسلامی در شرايطی دختران بد حجاب را توقیف نمی کند وشلاق نمی زند همین رژیم در زمان انتخابات ودر شرایط دیگر تصاویر چندش آور رفسنجانی را به نقاطی در پشت بدن دختران جوان می چسباند، تا بلکه مردم را بسوی صندوق های رای بکشاند.



- 6ارزش سینمایی کار های پناهی ودیگر سینماگران سینمای جمهوری اسلامی



من در باره ارزش سینمایی فیلم های جمهوری اسلامی تا حالا (مگر یکی دوبار بطور استثنا) نظر نداده ام و به سینماهایی که فیلمهای جمهوری اسلامی را نمایش می دهنداصلا پا نمی گذارم ،اگر بدلایلی باید فیلمی را تماشا می کنم در آن شرایط هم از نوار ویدئو ویاdvdاستفاده می کنم من دیگر نیاز واشتیاقی ندارم این کارها را ببینم ، مسلما رژِیم چون گذشته فیلمهای روشنفکرانه را به جشنواره ها میرساند وچند سال است که اکثر فیلمهای فستیوالی نیش های سیاسی اجتماعی هم دارد ، پرویز صیاد حرف قابل تاملی میزند ومی گوید: من از فیلمهای خوب سینمای جمهوری اسلامی بیشتر بدم می آید چون آب بیشتری به آسیاب جمهوری اسلامی میريزند.



اصلا فکر کنید که افساید شاهکارفنا ناپذیر سینما است که نظیرش ساخته نشده خوب مدیر برلین که به صراحت گفت که خرس فستیوال را در حقیقت به جمهوری اسلامی داده اند ، دولت احمدی نژاد هم که به دلایلی که مشخص کردیم حامی این فیلم است. پس ، فیلم پناهی وسیله ایست برای هدفی دیگر وما با ادعای اپوزیسیون ضد رژیم چطورهنوز هم حاضر نیستیم تکلیفمان را با رژیم مشخص کنیم و جهت سیاست بقای حکومت حرکت می کنیم؟خیلی ها هستند که فیلم های سینمای حمهوری اسلامی را بررسی می کنند( کم هم نیستند، حتی شخصی به اسم بختیاری که دکان پویای پاریس را میچرخاندهم نقد فیلم می نویسد ) نحوه مونتاژ ، دکوپاژ ، ساختمان فیلم، حرکت دوربین و بازیها ، را آنالیز می کنند ونمره می دهند آنها مختارند که چشمشان را بر اعمال ورفتار کارگردانان سینمای گلخانه ای ببندند وفقط ذهنشان را متوجه ارزش های سینمایی کارها بکنند من هم آزادم به شیوه خودم با سینمای جمهوری اسلامی برخوردکنم وبهره هایی که این سینما به بقاء ج. اسلامی رسانده است را باز کنم وبشکافم.



-7فیلم های سیاسی / یاسیاست های سینمایی



کسی از اینها توقع نداشته است که فیلم سیاسی بسازند، امااینها ادعا دارند مشکلات اجتماعی را با شهامت، در کارهایشان مطرح می کنند . اما آیا آماده هستند با همان شهامت در مصاحبه هایشان به دردهای بی شماراجتماعی در جامعه فاسد شده تحت سلطه جمهوری اسلامی هم اشاره ای بکنند؟ ممکن است بگویند که ما فیلمسازیم وحرف هایمان را فقط با زبان تصویر بیان می کنیم ما هم جواب می دهیم پس چرا دایم در مصاحبه های ریز ودرشت شرکت می کنید؟ -حالا بیان دردهای اجتماعی پیشکششان، چرا از رفتار های ارتجاعی حکومت دفاع می کنند؟چرا سانسور را باعث رشد خلاقیت می دانند( جلیلی ، کیارستمی، سمیرا مخملباف و...)، حزب الهی شدن سینما رامی ستایند ( مهرجویی و...) حجاب اسلامی را ارج مینهند ( کیارستمی ، مجید مجیدی و... )برای باندهای حکومتی کمیته انتخاباتی تشکیل می دهند ( رخشان بنی اعتماد ، تهمینه میلانی و...) ، در فیلمهایشان علنا ار یکی باند های حکومتی حمایت می کنند ( بنی اعتماد، فرمان آرا و...) مدح گوی مقامات سینمایی هستد ( (بهمن قبادی وعزت الله انتظامی و...) یا مثل آقای جعفر پناهی به هنگام انتخابات وارد بازی های انتخاباتی می شوند و پای اعلامیه ای را که در همین گفتگو نقلش کردم امضاء می گذارند، پس آقای پناهی هم به نفع رژيم کار سیاسی کرده اند واین رفتار ایشان به ما اجازه می دهد که مسایل سیاسی را با ایشان مطرح کنیم. در همان روزها که ایشان در فستیوال برلین بودند تا جایزه از قبل تعین شده را در دستانشان بفشارند ، رژيم جمهوری اسلامی حجت زمانی را در زندان گوهر دشت به جوخه اعدام سپرد ، یک خبرنگار بسیار جوان الهام افروتن را به جرم نا مشخص به زندان وزیر شکنجه کشانده اند، حکم اعدام مخالفان رژیم در خوزستان را به بهانه تجزیه طلبی صادر کرده، کارگران شرکت واحد را همچنان سرکوب می کند ویک خانقاه را در قم با خاک یکسان کرده و پناه آورندگان به آن مکان را مصدوم ومجروج، 1000 نفررادر این ارتباط به زندان های قرون وسطی ای سپرده اند و بله این جنایت هارا فقط در همان روزهای برگزاری جشنواره مرتکب شده اند ، آقای پناهی شجاع آیا در طول فستیوال در گفتگوهایتان ودر جلساتی که برگذار شد اشاره ای گذارا به جنایات رژيمتان درهمین زمان کوتاه داشتید؟



بصير نصيبی 22 فوریه2006 زاربروکن/ آلمان





سرآغاز